|
|
|
باشماخلاری
خانوم حنا, قد بلندی داره. متولد تگزاس. 75 ساله مِيزنه. وقتی مرد وارد دفتر کارش ميشه. سر و سينه اش رو می پوشونه. وقتی خارجی وارد دفترش ميشه, تند حرف ميزنه که يارو گيج بشه که بعدا" یه موضوع خنده دار داشته باشه باسه بقيه تعريف کنه.حنا سرپرست قوطی های اطراف ماست. سقف و اون کثافتها که ريخت همه " باشماخلاری" ها تلف شدن . به حنا خانوم که گفتم " خنديد و گفت" که ما خسارت کفش کهنه رو نميديم!و توصيه کرد وقتم رو تلف نکنم.سر کار به توصيه "پلانسکی" يه نامه مفصل و محترمانه به " رياست کليه قوطی ها " نوشتم و از در و ديوار ناليدم و از حربه بد بخت بودن دانشجو تا تهديد به اينکه اگه پول ندين می کشونمتون به دادگاه و طلاق و طلاق کشی گفتم.از معدود کارهای مثبت امسال اين بود که از اون چلغوزايی که از سقف ريخته بود سی چهلتايی عکس گرفتم و با نامه مربوطه پست کردم. دو روزی گذشت که جواب اومد " به استحضار آنجناب می رساند که مبلغ در خواستی شما پرداخت ميشود. با تشکر و تاثر. رييس کل قوطی ها". امروز خانوم حنا رو ديدم از دور سلام و ادب پرتاب می کرد. حالا هر روز زنگ ميزنه که مطمئن بشه همه چی خوبه!.تنوع شخصيتی از نوع سوم!
|
Friday, June 25, 2004
|
|
|
سقف
بعدازشنبه شب "عصب زن" و مهمونی نخاله ها , يه روزرانندگی ميکنی با الاغ چلاقت. ميرسی دمه در.کليت(به قمی)ميندازی به در.در وا نميشه.هی زورميزنی.ميری عقب مثل فيلمها.تنه می زنی به در.در وا ميشه. يادت نميادچه فحشی دادی وقتی دررو وا کردی واون کثافتها رو زمين ديدی. سقف با کلی کثافت چلغوز ماننداومده پايين.کفش و لباسها به لجن کشيده شدن.موکت خيسه خيسه. به کي بگم بياد کمک يا حداقل همدردی! |
Monday, June 14, 2004
|
|
|
خانوم خامنه ای
پاي گوشی تلفن خيلی موءذبانه سلام کرد, گفت چند باری زنگ زده. خودش رو معرفی کرد خامنه ای! خيلی کم پيش مياد اين فاميلی رو تو شهرلس آنجلس بشنوين. چند ساعت بعد, که والدين برگشتن فهميدم که اين خانوم خامنه ای, همون خانوم خامنه ای معروف , مجری برنامه کودک ! شما کجا اينجا کجا....اومدم اينجا باسه ادامه تحصيل , گرافيک ...گرم و صميمی حرف ميزنه... ياد نقاشی فلان فلانی 6 ساله از تهران ميوفتم....چیز عجيبی که امروز شنيدم اين بود که خانوم خامنه ای ميگرن خيلی شديدی داشته و بعضی اوقات عليرغم درد ميرفته جلو دوربين. |
Wednesday, June 09, 2004
|
|
|
تابوت
تا الان فکر ميکردم فقط تومملکت گل وبلبل , تابوت رو ميزارن توی يخچال که ملت بيان تماشا , اما ظاهرا"تو کشور های متمدن دنيا هم اين رسوم وجود داره.پيکر رونالد ريگان الان تو يه کتابخونه حدود 20 مایلی اينجاست. مردم علاقمندبه ديدن تابوت تو صف طولانی هستن وهر ساعت 200 نفر داخل سالن ميشن.بطور متوسط بايد 8 ساعت تو صف وايسين تا بتونين داخل سالن بشين و ادای احترام کنين. آخرين بارچنين مراسمِی در سال 1973 برگزار شده. |
Tuesday, June 08, 2004
|
|
|
سرزمين گلها
يکی از جاهايی که بايستی رفت فلوريداست. مخصوصا" ميامی . عجب ملت خوشی داره .خلاصه رفتيم اون يکی اقيانوس رو هم ديديم .از خونه مرحوم مغفوره جيانی "ورساچه" تا قصر خانواده ايگلسياس .روز دوم ,روز برادران جنوبی بود که از پاي پياده تا لامبورگينی سوار با چشماشون خانمهایرهگذر رو خوب ورانداز می کردن.ظاهرا" اقوام حيض تری از هموطنان عزيز پيدا ميشه.اسم ديگه اين مملکت گلها "پايتخت لاتينهاست" و کاملا" درسته . حدود 60% مردم فقط به زبان اسپانيايی صحبت ميکنن.و شايد90% ساکنان ميامی به دو زبان صحبت می کنن . همه جا تا پاسی ازشب بازه وصدا " سالسا" و "مرنگه"که عين "غنا"ست بقول آخوندا از درو ديوار شنيده ميشه. درضمن دوستان همجنسگرا از اجتماعات و مراکز متعددی بر خوردار هستن. جالب اينجاست که ميتونين در ميامی در يه روز ,صبحانه کوبايی, نهار هاييتی, و شام اسپانيايی به همراه بستنی آرژانتينی خورد.
* فلوريدا در زبان اسپانيايی به معنای سرزمين گلهاست
|
Friday, June 04, 2004
|
|
|