|
دوستانی تو مایه های " برگ درخت"
دوستانی دارم تو مایه های برگ درخت . زرد و قرمز. سبز و قهوه ای. عمدتا" این " برگ" ها با تغییرات فصول رنگ عوض می کنن. به غیر از برگ های همیشه سبز .و از امروز وارد پاییز" پر برگ" شدیم. اگه زمستون رو پشت سر بزاریم بدون ذات الریه دوباره بهار میشه و دوستان " سبز " میشوند. گرچه سبز بودن و حتی " سبز" شدن این برگها موقتی است ولی خوب " چرخش" طبیعته. شاید باید به زرد شدن و " برگ" ریزان عادت کرد.
|
Thursday, September 30, 2004
|
|
|
تناوب
دوره تناوب من تا الان تقریبا" 28 ماه شده. دردسر های خودش رو داره .گرچه خیلی مراعاتش رو نمی کنم. بعضی اوقات " بند" میاد ولی می فهمم الکی بوده. میخوام هزینه های دوره تناوبم رو آخر سال از تکس کم کنم. تو دوره تناوب حتی " تن به آب زدم" . اولش دو دل بودم و بعدش عادت کردم . بعد چند دقیقه دمای بدنت با آب یکی میشه. الان یادم اومد قایق هم سوار شدم . به یه نوعی محلش نذاشتم. میگن تو این دوره آدم عنق میشه ولی همهش این جوری نیست. بعضی اوقات هم کوک و میزونی.آدم هی " جوش" میزنه حتی روی ترقوه ات! فعلا" که اوضاع این جوریه .
|
Friday, September 17, 2004
|
|
|
خلاص
دنده اتومات هم خلاص داره. چندبار خواستم بزارمش تو خلاص که در جا بره نه عقب نه جلو. یه دفعه هم اون خواست خلاص کنه. حالا یه جورایی خلاص شدم ولی مهم این که خاموش کنم . آخه رو خلاص هم بنزین میسوزونه. حیفه! خلاص یعنی که بزاریش به امان خدا هر جا که خواست بره " ساحل همون جاست". ولی ساحل دریاچه رضاییه داریم تا ساحل میامی!پدر ساب بچه در اومد تا از "دنده" درش آوردم . گذاشتمش رو خلاص ولی فایده نداره . اگه بشه از این خلاص شم بزارمش رو یه دنده ای که میخوام!
|
Tuesday, September 14, 2004
|
|