بازرگآنلاین

 

 

 

تماس
ایمیل
مسنجر
 
وبلاگ دوستان
مینوشکا
شاهین
حسین خاکی
حسن
عمو پژمان†
 
آرشیوˆ
March 2004
April 2004
May 2004
June 2004
July 2004
August 2004
September 2004
October 2004
November 2004
January 2005
February 2005
March 2005
May 2005
June 2005
July 2005
September 2005
December 2005
January 2006
May 2006
August 2006
September 2006
November 2006
February 2007
March 2007
May 2007
 
آمار
 
 

 

جیرجیرک
یه جیرجیرک احمق از صبح تا حالا توی چارچوب در داشت یه بند جیرجیرمیکرد.اون هم توی چار چوب در! مگه میشد پیداش کرد . رو عصب همه بچه های شمال شرکت داشت طناب میزد. بچه های بندر هم با این که صداش رو نمیشنیدن از کارشون دست کشیده بودن و جمع شد ه بودن دمه در! این حشره ناقابل شده بود پروژه اول شرکت.....
..ده تا مهندس زل زدن به چار چوب در وهر کی یه " سیخی" مید.......
نیم ساعت بعد همه جا ساکته . یه کاغذ رو کامپیوتر من چسیده "Grasshopper Killer"

Wednesday, May 10, 2006

 
مسعود (قسمت اول!)
مسعود, دوست من, یه کرم ابریشم بود. از موقعی که یه تخم قهوه ای رنگ توی یه قوطی کبریت بی خطر بود میشناسمش. شیش ماه طول کشید تا مسعود از تخم در بیاد. اولش خیلی ریقو بود و فکر نمیکردم دووم بیاره ولی اشتباه می کردم. هر روز از سر " مهر 4" برگ توت صابونی میکندم میریختم جلوش بعضی وقتها هم می رفتم از درخت بغل رختکن برگ توت حسابی باسش میاوردم. مثل " گاو" میخورد. کم کم سفید شد با رگه های مشکی . بیست تا پای باد کش مانند داشت که باهاش از در و دیوار بالا میرفت . دیگه مویرگ برگ ها رو نمیخورد .یه روز دیدم از خوردن دست ور داشته و هی از این گوشه جعبه شیرینی داره میره به اون گوشه . یه مرگیش شده بود.

Tuesday, May 02, 2006