|
|
|
سقف
بعدازشنبه شب "عصب زن" و مهمونی نخاله ها , يه روزرانندگی ميکنی با الاغ چلاقت. ميرسی دمه در.کليت(به قمی)ميندازی به در.در وا نميشه.هی زورميزنی.ميری عقب مثل فيلمها.تنه می زنی به در.در وا ميشه. يادت نميادچه فحشی دادی وقتی دررو وا کردی واون کثافتها رو زمين ديدی. سقف با کلی کثافت چلغوز ماننداومده پايين.کفش و لباسها به لجن کشيده شدن.موکت خيسه خيسه. به کي بگم بياد کمک يا حداقل همدردی! |
Monday, June 14, 2004
|
|
|