|
|
|
باشماخلاری
خانوم حنا, قد بلندی داره. متولد تگزاس. 75 ساله مِيزنه. وقتی مرد وارد دفتر کارش ميشه. سر و سينه اش رو می پوشونه. وقتی خارجی وارد دفترش ميشه, تند حرف ميزنه که يارو گيج بشه که بعدا" یه موضوع خنده دار داشته باشه باسه بقيه تعريف کنه.حنا سرپرست قوطی های اطراف ماست. سقف و اون کثافتها که ريخت همه " باشماخلاری" ها تلف شدن . به حنا خانوم که گفتم " خنديد و گفت" که ما خسارت کفش کهنه رو نميديم!و توصيه کرد وقتم رو تلف نکنم.سر کار به توصيه "پلانسکی" يه نامه مفصل و محترمانه به " رياست کليه قوطی ها " نوشتم و از در و ديوار ناليدم و از حربه بد بخت بودن دانشجو تا تهديد به اينکه اگه پول ندين می کشونمتون به دادگاه و طلاق و طلاق کشی گفتم.از معدود کارهای مثبت امسال اين بود که از اون چلغوزايی که از سقف ريخته بود سی چهلتايی عکس گرفتم و با نامه مربوطه پست کردم. دو روزی گذشت که جواب اومد " به استحضار آنجناب می رساند که مبلغ در خواستی شما پرداخت ميشود. با تشکر و تاثر. رييس کل قوطی ها". امروز خانوم حنا رو ديدم از دور سلام و ادب پرتاب می کرد. حالا هر روز زنگ ميزنه که مطمئن بشه همه چی خوبه!.تنوع شخصيتی از نوع سوم!
|
Friday, June 25, 2004
|
|
|