|
|
|
شوهر دوست دختر!
آقا ابراهیم امروز بالاخره بعد از دو سال با شوهر دوست دخترش حرف زد. اصلا" مردها سر این نوع مسائل راحت تر با هم صحبت می کنن. ولی دل دل میکرد یه چند باری گوشی رو برداشت ولی آخر سر یا موسی رو گفت و زنگ زد. اون ور خط هم شوهر دوست دختر آقا ابراهیم یه کمی من و من می کرد اولش , ولی بعد چند وقت صدای خنده آقا ابراهیم بلند شد. معلوم بود کلی گرم گرفتن . این " مریخیها" آدمهای عجیبی هستن . احساس می کردی دارن " بفرما" می زنن .فکر کنم یه جورهایی از وجود هم دیگه با خبر بودن, حالا فر صتی رو آقا ابراهیم به وجود آورده که می تونن کلی از ابهامات رو بر طرف کنن! امان از دست این " کالر آی-دی" که دودمان یه مشت خالی بند و ...در رو و ملت " شاد" رو به فنا می ده. ظاهرا" تکنولوژی به داد فریب خوردگان اومده. هفته پیش که آقا ابراهیم رو دیدم کلی درد و دل کرد و خلاصه من هم مثل اسماعیل با سر تاییدش می کرد.وسط اون کلمات غریبی که آقا ابراهیم پای تلفن می گفت یه " جت اسکی" به گوشم خورد. دارم سعی می کنم آقا ابراهیم و شوهر دوست دخترش رو سوار بریک جت اسکی مجسم می کنم...یه کمی طول می کشه بالا بیاد.
|
Monday, August 02, 2004
|
|
|