|
|
خط ریش و گيرهای «خط ريشی»!
|
از زمانی که من يادم مياد تا زمانی که «شاه طناب بازی میکرد، فرح ميگفت بسه ديگه!» شريک تجارت لاکپشت ما، حم، به خط ريش ما گير میداد. به قول خودش شخصيت مرد به خط ريششه! و خودش رديفش میکرد. اين دفعه هم کف صابون و تيغ و فرچه دمگربه رو گرفت و يه صفايی به اين خط ريش بلاگ داد. دمش گرم! و اين هم پاسخ حم:
اين صاحب خونهی اينجا از رفقای سابقه! از تجارت لاکپشت گرفته، تا مسافرکشی تو خط پرپيچوخم شمرون-لواسون...! کلی کار خير ديگه هم باهم کرديم که برای پرهيز از «ريا» ميذاريم بمونه تو آرشيو خاطرات!
جديداً زبون صحبتکردنش يه خورده «عجيب اندر غريب» شده! همهجوره ميزونه بجز اينکه بهجای ويرگول وطنی (،) همهاش ويرگول سرمايهداری (,) ميذاره تو نوشتههاش! آهان...! يه گير ديگه هم داره، با «نيمفاصله» اصلاً ميونهی خوبی نداره! مثلاً جای «مینوشم» مینويسه «می نوشم»! به اينها ميگه: گيرهای «خط ريشی»!
خلاصه که ما امروز اومديم اينجا گفتيم بذار يه خط يادگاری بنويسيم، بلکه همين موجبات آمرزش را سر «پلصراط» مهيا کنه! |
Monday, March 07, 2005
|
|
|