بازرگآنلاین

 

 

 

تماس
ایمیل
مسنجر
 
وبلاگ دوستان
مینوشکا
شاهین
حسین خاکی
حسن
عمو پژمان†
 
آرشیوˆ
March 2004
April 2004
May 2004
June 2004
July 2004
August 2004
September 2004
October 2004
November 2004
January 2005
February 2005
March 2005
May 2005
June 2005
July 2005
September 2005
December 2005
January 2006
May 2006
August 2006
September 2006
November 2006
February 2007
March 2007
May 2007
 
آمار
 
 

 

یه دختر داریم شاخ نداره....قسمت اول!
" آخه، عزيزم اين یکی چش بود؟ قبلی که گفتی مثل تام چی چی بود که گل نخرید و رفت! اين یکی که خانواده اش بهمون نمی خورن اون یکی حرف گوش نمیکنه و اون یکی کوتاه، اون یکی لاغره، این که خجالتیه، اون یکی دختر باز بود، این یکی رابطه با دختر ها رو بلد نیست. آخه قربون شکل ماهت! مگه نخوندی روزنامه ها رو که نوشتن پسر های دمه بخت 8% کمتر از دختر ها شدن!؟یکی رو پسند کن مادر! آخرش می مونی ها!"این رو مامانش که داشت فرش لب بالکن می تکوند گفت.
باباش نیم خیز شد که سیگارش رو تو نعلبکی خاموش کنه با غرولند گفت " خانوم! ولش کن بابا، حالا یکی پیدا میشه، غصه نخور بچمون با سواده حسابی، قیافش هم که خوبه!" این رو که گفت حبه انگور که رو شیکم خوابیده بود و داشت "مشقاش" رو انجام می دادیه لبخند ملیحی تحویل آقا رضا داد.آقا رضا یه شاخه انگور بر داشت و پاشد از رو صندلی.
خدیجه خانوم هی زیر لب غر میزد. حبه انگور هم مداد به دهن به مامان باباش نیگا می کرد......

Friday, March 11, 2005